33 روز جنگ رواني


 

نويسنده: مهدي بهرامي




 

جنگ رژيم صهيونيستي با حزب الله محدود به ميدان جنگ نبود
 

در طول جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي علي حزب الله لبنان «جنگ رواني» يکي از مؤلفه هايي بود که چه حزب الله و چه رژيم صهيونيستي سعي مي کردند به بهترين وجه از آن استفاده کنند. با اينکه تبليغاتي و امکانات صهيونيست ها به نراتب قوي تر از حزب الله بود و از جنبه حمايتي بهتري هم در زمينه رسانه اي برخوردار بودند، اما همين رسانه ها با نزديک شدن به پايان جنگ و نگاه به وضعيت آشفته ارتش رژيم صهيونيستي، به طور عجيبي مواضع شان به سوي ديگري چرخيد و به تمجيد از مقاومت دلير مردان حزب الله پرداختند. اين نوشته با اشاره به اتفاقات رخ داده در هرکدام از روزهاي جنگ، نيم نگاهي نيز به عمليات رواني به کار گرفته شده از سوي رسانه هاي رژيم صهيونيستي و عکس العمل هاي حزب الله و دبير کل هوشمند آن دارد.

نخستين روز نبرد
چهارشنبه 12 جولاي 2006 ميلادي گرد و خاک اساسي حزب الله
 

«گولد فاسرو الدار ريغيف دو سرباز رژيم صهيونيستي در عملياتي به نام وعده صادق به اسارت نيروهاي حزب الله درآمدند.» اين خبري است که المنار با پخش آن چنان حالي از اخبارگوهاي رژيم صهيونيستي مي گيرد که غير از تاييد خبر هيچ راه حلي را در جلوي خود نمي بينند.
دستگيري اين دو سرباز که در پاسخ به دست اندازي هاس صهيونيست ها در گروگان گيري لبناني هاي مرز نشين و تعرض هاي بيش از حد به حدود لبنان و نقض حريم هوايي اين کشور بود، بهانه اي مي شود براي سران رژيم صهيونيستي تا نقشه شومي را که سال ها در سر مي پروراندند، بالاخره اجرايي کنند. براي شروع لازم بود تمامي رسانه هايي که به حزب الله مشکل دارند چه عربي و چه غربي هماهنگ شوند و به طور حساب شده اي وارد عمل گردند. در اولين برهه حزب الله را عامل شروع جنگ دانستند و در مرحله بعد همگي براي نابودي آن سنگ تمام گذاشتند.
ارتش صهيونيستي با انجام 55 مورد حمله در همان ساعات ابتدايي از زمين و دريا و هوا جنوب لبنان را زير آتش توپخانه خود قرار مي دهد و از برخي منازل مسکوني جز تلي از خاک که در زير آن زنان و کودکان بي پناه جاي گرفته بودند چيزي باقي نمي ماند. رسانه هاي بني صهيون هم با ترويج اين تفکر که هدف، وسيله و عمل را در اين جنگ توجيه مي کند از نيروهاي شيطان پشتيباني مي کردند.

روز دوم
اولين شليک سيد حسن
 

رژيم صهيونيستي تمام توان خود را گذاشته بود تا از انتقال نظاميان دستگير شده اش به داخل خاک لبنان جلوگيري کند اما کار از کار گذشته بود. حزب الله دو اسير نظامي را به مکاني امن منتقل کرد و تلاش هاي دشمن را ناکام گذاشت. صهيونيست ها هم که حسابي از اين سرعت عمل نيروهاي مقاومت حيران شده بودند اقدام به بمباران مراکز زير بنايي لبنان کردند. همين حرکت آنها باعث شد تا رزمندگان حزب الله با آغاز موشک، باران گسترده خود موجي از وحشت را بر ساکنان رژيم صهيونيستي مستولي کنند. اقدام بعدي صهيونيست ها ورود به خاک لبنان از طريق زمين بود که مقاومين با انهدام يک تانک و خودروي دشمن به آنان گوشزد کردند که هر عملي عکس العملي را به دنبال خواهد داشت.
داد رئيس جمهور يانکي ها در مي آيد. جورج دبليو بوش ديگر نمي تواند خود را کنترل کند: «حمله صهيونيست ها به لبنان مصداق دفاع از خود است.» سيد حسن نصرالله اولين گلوله رواني را شليک مي کند: «اگر رژيم صهيونيستي تصور مي کند با حمله به لبنان مي تواند دو نظامي را پس بگيرد، دچار تصوري کاملا پوچ شده است.»

روز سوم نبرد دفاع جنبلاط از حزب الله
 

صهيونيست ها همچنان مراکز حساس لبنان را بمباران مي کنند. حزب الله هم حملات را بي پاسخ نمي گذارد. در جبهه رواني وزير دولت غاصب صهيونيستي سيد حسين نصرالله را تهديد به ترور مي کند و رسانه هايشان سعي در ايجاد اختلاف بين حزب الله و ساير سياسيون بزرگ و گروه هاي لبناني دارند. دفاع وليد جنبلاط رهبر دروزي ها و رئيس حزب کرونيت لبنان-که در زمره اعضاي گروه 14 مارس قرار داشت-از حزب الله تعجب همگان را به دنبال دارد.

چهارمين روز صاعقه بر ناوچه ساعر
 

آغاز هنر نمايي حزب الله در جنگ فيزيکي و رواني در اين روز رقم مي خورد. بعد از آنکه سخنگوي وزارت خارجه رژيم صهيونيستي اعلام کرد که آماده جنگ طولاني شده ايم تا کار حزب الله را تمام کنيم و اولمرت و شيمون پرز هم به هر کدام جداگانه پايان جنگ را منوط به آزادي اسراي شان دانستند و 6000 نيروي تازه نفس را به شمال فلسطين اشغالي اعزام کردند. حزب الله با انهدام يک ناوچه جنگي به نام ساعر 5- که سيد حسن نصرالله به طور زنده آن را از تلويزيون المنار اعلام کرده و گفته بود «به ساحل بيروت بنگريد تا چند دقيقه ديگر،
يک ناوچه مدرن صهيونيستي را به قعر آب خواهيم فرستاد» و نابودي يک پايگاه نظامي در شمال مناطق اشغالي، مشت محکمي بر دهان مسوولان کابينه رژيم صهيونيستي زد. امار از کشته شدن هشت صهيونيست و زخمي شدن 25 نفر از آنان حکايت مي کرد اما احتمالا واقعيت چيز ديگري بود. مگر مي شود در يک ناوچه جنگي که به قعر آب ها رفت تنها هشت نفر کشته شده باشند؟!

پنجمين روز نبرد بعد دقيقتين
 

رژيم صهيونيستي با حملات مداوم، جنوب لبنان را هدف قرار داده و از سلاح هاي غير متعارف استفاده مي کند. حيفا و کارخانه پتروشيمي آن از سوي حزب الله تهديد به موشک باران مي شوند. صهيونيست ها سامانه ضد موشک هاي خود را در حيفا مستقر مي کنند و شايعه زخمي شدن نصرالله را رواج مي دهند.
يکي از مهم ترين عمليات هاي صهيونيست ها در اين روز، تخريب ساختمان المنار بود براي قطع برنامه هاي اين شبکه که در خط مقدم جبهه جنگ قرار داشت. جالب آنکه با وجود تخريب کامل ساختمان المنار، برنامه هاي اين شبکه تنها دو دقيقه قطع شد و در طول جنگ هيچ گاه دشمن نتوانست آن را از کار بيندازد و همين امر کلافگي صهيونيست ها را دو چندان مي کرد.

ششمين روز درگيري ها
شهر ارواح
 

با وجود ژست هاي تبليغاتي صهيونيست ها، حزب الله حيفا را زير هجوم گسترده موشک هاي خود قرار مي دهد. وضعيت طوري مي شود که خبرگزاري فرانسه در خبري کوتاه مي گويد: «حيفا در عرض چند ساعت به شهر ارواح تبديل شد.»
شهرهاي شمالي مناطق اشغالي در سيطره موشک هاي مقاومين است و هر لحظه صداي انفجار مهيبي در يکي از اين شهرها به گوش مي رسد. کوچ اجباري ساکنان رژيم صهيونيستي کابوس جديد مقامات اين رژيم شده است.

روز هفتم
دود شدن اولين مرکاوا
 

نيروهاي صهيونيست در اين روز علاوه بر انجام اقدامات نظامي سعي کردند با پخش اعلاميه هايي براي مردم لبنان از طريق هواپيما، شخصيت دبير کل حزب الله را تخريب کنند. در داخل مناطق اشغالي هم تا جايي که توانستند از انعکاس عمليات هاي حزب الله جلوگيري مي کردند.
حزب الله نيز ضمن انجام يک سري عمليات هاي خاص همچون اسقاط دو بالن رژيم صهيونيستي در منطقه بقاع، با استفاده از موشک هاي ضد هوايي براي نخستين بار و افزايش برد موشک هايش، نمايشي ديگر از قدرت نظامي و رواني خود را به منطقه ظهور گذاشت. عجيب اينکه اولمرت هنوز بر حرف اوليه خودش باقي مانده: «مي خواهيم با نابودي حزب الله کار را يکسره کنيم!»
انهدام! اولين تانک مرکاوا از سوي رزمندگان مقاومت کمي از آتش تند نخست وزير صهيونيست ها را مي کاهد.

هشتمين روز
جنگ لفظي
 

در روز هشتم نبرد با تمام فراز و نشيب هاي نظامي اش، اين صحبت هاي افراد دو طرف بود که نگاه رسانه ها را به خود معطوف کرد. رئيس دستگاه امنيت داخلي رژيم صهيونيستي در يک عقب نشيني آشکار گفت: «ما بايد براي انجام مذاکرات در خصوص زندانيان لبنان و خود با حزب الله مذاکره کنيم.» اولمرت نيز در مصاحبه اي مدعي شد ايران جنگ بين لبنان و دولتش را به راه انداخته است. يکي از خبرگزارهاي غربي نيز گفت: «با ادامه موشک باران حزب الله، صهيونيست ها اولين بار معناي واقعي جنگ و وحشت را فهميدند.» اما در اين روز سخن نماينده حزب الله در ايران خطاب به کساني که از پايان توان اين حزب مي گفتند بسيار جالب بود. صفي الدين در صحبت هايي اعلام کرد: «حتي براي نبردي صد ساله يا صهيونيست ها آماده ايم.»

روزهاي نهم و دهم
ماجراجويي هاي سيد و يارانش
 

اين دو روز روزهاي قدرت نمايي دبير کل حزب الله بود. بعد از آنکه راسنه هاي صهيونيستي اعلام کردند «سيد حسن نصرالله و رهبران بلند پايه حزب الله را در بمباران مسجدي در برج البراجنه نابود کرديم!» دبير کل حزب الله با ظاهر شدن در صفحه تلويزيون المنار و همچنين مصاحبه با شبکه تلويزيوني الجزيزه، صهيونيست ها را حيران خود کرد. او گفت: «ما چون گذشته به خدا، ملت و مبارزان پايدار خويش تکيه داريم و ماجراجويي هايمان همواره مايه پيروزي و سربلندي مردم لبنان بوده است.»
همين شد که بي بي سي، در گزارشي سيد حسن نصرالله را نماد مبارزه با رژيم صهيونيستي خواند و لس آنجلس تايمز هم با ستايش رهبر حزب الله، حساب او از شيوخ بزدل عرب جدا دانست. روزنامه القدس العربي نيز با اشاره به جنگ رواني نصرالله و محبوبيتش در فلسطي نوشت: «نصرالله به قهرمان بلا منازع در بين فلسطيني ها تبديل شده است.»
آحارانوت چاپ رژيم صهيونيستي هم سيد حسن نصرالله را پيروز اصلي ميدان نبرد معرفي کرد.

روزهاي يازدهم تا چهاردهم
کلافگي صهيونيست ها
 

عمده فعاليت صهيونيست ها در اين چهار روز تلاش براي نفوذ زميني به مناطق جنوب لبنان بود که با مقاومت نيروهاي حزب الله مواجه شدند و چيزي جز کشته و زخمي شدن افراد و نابودي تانک هاي مرکاوا حاصلي برايشان نداشت. ضمن اينکه حملات موشکي حزب الله، سران رژيم صهيونيستي را به شدت زير فشار گذاشته بود. طوري که يکي از آنها اعتراف کرد نمي توانيم حملات موشکي حزب الله را متوقف کنيم. هاآرتص در مطلبي نوشت: «نيمي از ساکنان شمال رژيم صهيونيستي فرار کرده اند.» با اين وجود رايس، بولتون و ديگر مقامات کاخ سفيد خواستار افزايش فشار صهيونيست ها در جبهه زميني شده بودند. ساعاتي از اين تقاضا نگذشته بود که «جينز ديفنس» از مجلات مرجع نظامي جهان در مطلبي نوشت: «حزب الله با تاکتيک هاي ويت کنگ ها جنوب لبنان رابه ويتنام ارتش رژيم صهيونيستي تبديل کرده است.» دن حاتسور از افسران بلند پايه صهيونيستي هم بيان داشت: «خونسردي، اعتماد به نفس و تاکتيک پذيري فرماندهان و نيروهاي حزب الله ما را کلافه کرده است.»
نصرالله بار ديگر در يک پيام تلويزيوني گفت: «حزب الله هنوز چيزي از قدرت خود را نشان نداده است.»

روزهاي پانزده تا هفدهم نبرد
ما بعد حيفا
 

بعد از آنکه دبير کل حزب الله در پيامي عنوان کرد موشک باران فراتر از حيفا را آغاز مي کنيم و به اين گفته خود نيز جامه عمل پوشانيد، ساکنين مناطق اشغالي به طور واضح شبح مرگ را بالاي سر خود احساس مي کردند و هيچ راهي جز پناه گرفتن در اعماق ساختمان هاي خود نداشتند. جالب اينکه آنها هنوز هم نصرالله را راستگوتر از مسوولان خود مي دانند.
نظاميان صهيونيست نيز تابنت جبيل پيش آمده بودند خود را در بد معرکه ي مي ديدند. تيپ گولاني (ورزيده ترين واخد ارتش اين رژيم) به معناي واقعي کلمه زمين گير شده بود. تا حدي که هاآرتص، بنت جبيل را جهنم ارتش صهيونيستي دانست که حزب الله در آن صهيونيست ها را خوار کرده است. فيگارو هم بنت جبيل را استالينگراد کوچک ارتش رژيم صهيونيستي خطاب کرد.

روزهاي هجدهم تا بيستم جنگ
نابودي ساعر در پاسخ به فاجعه قانا
 

در هجدهمين روز، ارتش صهيونيستي با حمله هوايي به روستاي قانا، ساختمان مقر سازمان ملل را که کودکان، زنان و سالخوردگان به آن پناه برده بودند با خاک يکسان کرد و در يک جنايت هولناک 60 نفر را يک جا به خاک و خون کشيد. شوراي امنيت تنها به ابراز تأسف امتفا کرد. در پي اين حادثه که محکوميت جهاني را به دنبال داشت، حزب الله در روز بعد و به نشانه انتقام، دومين ناوچه جنگي شاعر را منهدم کرد و بارها با نابودي تانک هاي مرکاوا، ارتش صهيونيستي را ذليل کرد.

روزهاي بيست و يک تا بيست و سوم
دوئل تماشايي دبير کل
 

خنثي سازي تاکتيک هاي هلي بورن صهيونيست ها، نفوذ به شبکه هاي ارتباطي و سامانه هاي تلفني ارتش صهيونيستي و مقامات جانانه در بيت جبيل آن هم با نيروي کم، از جمله کارهايي بود که در اين سه روز حزب الله انجام داد و کارشناسان نظامي جهان را به حيرت وا داشت. صهيونيست ها که هر چه مي زدند به دربسته مي خورد اعلام کردند به زودي قلب بيروت را خواهند زد. سيد حسن نصرالله نيز در دوئلي ديدني اعلام کرد: «در صورت چنين کاري، نيروهاي مقاومت، تل آويو را در زير موشک هاي خود له خواهند کرد.»
عدم تسلط ارتش صهيونيستي بر رودخانه مرزي ليطاني بعد از 23 روز، خشم رسانه هاي داخلي شان را هم درآورده بود. روزنامه معاريو در تيتر اول خود نوشت: «ما جنگ را باختيم. حزب الله پيروز است.» در روز بيست و دوم کابينه رژيم صهيونيستي در جلسه اي اعلام کرد کمر موشکي حزب الله را شکسته است و توان آنها را به شدت ضعيف کرده، از اين گفته ها دقايقي نگذشت که موشک باران بي سابقه حزب الله با پرتاب نزديک به 300 موشک تا عمق 70 کيلومتري مناطق اشغالي، کمر کابينه رژيم صهيونيستي را شکست. شبکه آمريکايي اسکاي نيوز در گزارشي از سرزمين هاي اشغالي از شيوع نوعي بيماري ناشي از وحشت در اين مناطق خبر داد. روزنامه هاآرتص هم نبرد لبنان را ناکام ترين جنگ تاريخ صهيونيست ها عنوان کرد.

روزهاي بيست و چهارم تا بيست و هشتم
موج نااميدي در بني صهيون
 

اين چند روز طوري رقم خورد که اينديپندنت نوشت: «شايد برخي سران عرب هنوز از صهيونيست ها مي ترسند اما حزب الله ترس ملت هاي عرب را از ارتش صهيونيستي نابود کرد.» الحيات چاپ لندن نيز در مقاله اي نوشت: «حزب الله با شکست صهيونيست ها در تاکتيک و تکنيک، مدل ها و تئوري هاي کلاسيک جنگ را زير سوال برده است». يديعوت آحارنوت چاپ تل آويو هم بعد از سخنان اولمرت که گفته بود اروپايي ها ما را به خاطر کشتار غير نظاميان سرزنش نکنند چون کشتار کوزوو يادمان نرفته است، نوشت: «اهداف ارتش ما در حمله به لبنان شايد در سال 3006 محقق شود.» در اين مدت ارتش صهيونيستي با وجود پشتيباني زياد هوايي و دريايي نتوانسته بود به خواسته هايش برسد و بيشترين تلفات نظامي را متحمل شده بود و حتي برخي از فرمانده هانش نيز توسط نيروهاي مقاومت به درک واصل شده بودند. در اين ميان تير خلاص رسانه اي را هاآرتص بار ديگر بر پيکر خودي وارد کرد با اين تيتر:
«ديگر هيچ اميدي به پيروزي نداريم.»

روزهاي بيست و نهم تا سي و يکم
مرگبارترين روزهاي صهيونيست ها
 

رشادت هاي رزمندگان حزب الله در اين سه روز به حدي رسيد که روزنامه معاريو خسارت هاي آن را به گردن رايس در آمريکا انداخت. رويترز نيز اعلام کرد: «روز سي ام حمله به لبنان، مرگبارترين روز براي نيروهاي ارتش رژيم صهيونيستي بود.» روزنامه گاردين انگليس نيز در مقاله اي که نشان از عصبانيت بيش از حد نويسنده آن داشت، نوشت:
«قرار بود ارتش صهيونيستي تا سه هفته کار حزب الله را يکسره کند اما جز شکست مفتضحانه چيزي نصيبش نشده است.»

روز سي و دوم
سيلي سخت حزب الله
 

صهيونيست ها با ارسال پيامک هايي به لبناني ها از عمليات تارهاي آهنين در بنت جبيل و نابودي حزب الله خبر مي دادند و اين جمله سيد حسن نصرالله که «رژيم صهيونيستي از لانه عنکبوت هم سست تر است» را به سخره گرفته بودند. با ده ها تانک جنون وار به بنت جبيل حمله کردند. اما جواب حزب الله همچون روزهاي گذشته قاطعانه بود و هاآرتص بار ديگر عنوان کرد: «رژيم صهيونيستي سيلي سختي از حزب الله خورد.»
تمامي محافل و تحليلگران نظامي جهان را انهدام همزمان بيش از 30 تانک مرکاوا در شوک بودند. يکي از خبرگزاري ها نوشت: «دشت خيام، گورستان تانک هايي است که صهيونيست ها به داشتن ان افتخار مي کردند.»
وزير دفاع ترکيه نيز بعد از اين واقعه قرار داد بزرگ و ميلياردي کشورش با رژيم صهيونيستي را مبني بر خريد صدها تانک مرکاوا فسخ کرد و گفت: «ترکيه مگس صهيونيستي نمي خواهد.»

روز پاياني
پيروز نهايي کيست؟
 

در سي و سومين روز نبرد نيز حزب الله با انهدام 14 تانک مرکاوا عملا صهيونيست ها را در نبرد زميني ناکام گذاشت تا مسوولان شان به فکر فرار از معرکه بيفتند. با تلاش مجامع بين المللي و دست و پا زدن هاي آمريکا و انگليس در مجمع عمومي سازمان ملل براي نجات رژيم صهيونيستي و با وجود ميل باطني رهبران حزب الله که ايرادت اساسي به قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل داشتند، قطعنامه 1701 به تصويب رسيد و شيپور پاياني جنگ نواخته شد.
اينکه در اين 33 روز چه طرفي پيروز نهايي جنگ بود را همگان به خوبي مي دانند. اعلام گزارش وينوگراد از سوي کميته تحقيق صهيونيستي که در آن 200 بار از کلمه «شکست صهيونيست ها از حزب الله» استفاده شده بود، براي مشخص کردن پيروز نهايي کافي است.
بد نيست در روز پاياني جنگ نيز نگاهي به اين چند تيتر رسانه هاي غربي که در آغاز حامي صهيونيست ها بودند داشته باشيم:
. نيويورک تايمز، چاپ آمريکا: حزب الله لبنان با صهيونيست ها کاري کرد که مجموعه ارتش هاي عربي تاکنون نتوانسته بودند.
. گاردين، چاپ انگليس: شکست رژيم صهيونيستي را به هيچ طريقي نمي توان پنهان کرد.
. کرونيکل، چاپ آمريکا: بوش و رايس با موافقت اجباري با آتش بس، رژيم صهيونيستي را از معرکه مرگبار لبنان و حزب الله نجات دادند.
همه اين سه تيتر در اين روز يک طرف، اعتراف وزير خارجه رژيم صهيونيستي در خصوص توان حزب الله طف ديگر:
«بايد بگويم هيچ ارتشي در جهان توانايي خلع سلاح حزب الله را ندارد.»

نابود مي کنم پس هستم
 

«حزب الله را نابود خواهيم کرد.» اين جمله اي بود که در طول جنگ 33 روزه بارها و بارها از زبان مسوولان رژيم صهيونيستي و رسانه هاي شان شنيده شد و با چنان غروري هم اين کلمات را به زبان مي آوردند که گويي تابستان داغ سال 2006 آخرين فصلي است که ياران حزب الله به چشم خود خواهند ديد! اما کمي از جنگ نگذشته بود که لحن شان ملايم تر شد و حالا مجبور بودند جبهه مقابل را نيز حريف قدري محسوب کنند.
با گذشت يک ماه از جنگ، تيتر اکثر رسانه هاي جهان چيزي غير از آن بود که در شروع نبرد بر آن پافشاري مي کردند. مقاومين حزب الله توانسته بودند با تاکتيک هاي پيچيده خود که از يک فرماندهي زيرک نشآت مي گرفت، تمامي معاملات دشمن و حاميان شيطاني اش را بر هم زنند و پاسخ زياده خواهي صهيونيست ها را به بهترين نحو بدهند.

موافق و مخالف
 

در جريان جنگ 33 روزه گروه هاي مقاومت حماس و جهاد اسلامي با حمايت از اقدامات حزب الله، در کنار ايران، سوريه، ونزوئلا و ديگر آزادگان جهان به صف حاميان حزب الله پيوستند و به تمجيد از عمليات وعده صادق پرداختند. گرچه دولت هاي غربي عملا از رژيم صهيونيستي حمايت و پيشتيباني مي کردند اما مردم و افکار عمومي ساکن در غرب، مطالبات ديگري داشتند و علنا با عملکرد و موضع گيري هاي دولت هايشان مخالف بودند.
منبع: ماهنامه فرهنگي همشهري آيه- شماره 4